در گنجینه رازهای هستی، همچنان گوهر عشق تابناک است و جعبه نفیس(سینه آدمی) آن نیز همچنان با مهر و موم و نشان مخصوص پادشاه آفرینش است.۲- و عاشقان دارندگان امانت(ایهام به روز الست) و موهبت حق هستند، پس همچنان چشمانشان اشکبار است.۳- آری از باد صبا(آورنده این بوی خوش) احوال ما را بجوی که میداند شبها تا پگاه مونس ما بوی دلاویز گیسوان توست.۴-جوینده و مشتاق یاقوت و جواهر نیست، وگرنه خورشید همچنان با تابشش آنها را به وجود میآورد( کنایه: نبود طلب و شوق به سلوک با وجود پیران آگاه)۵- پس به دیدارم بیا که کشته غمزه زیبایی تو شدهام! و همچنان پریشان عشق توام.(خانلری: زیارت میآی)۶- گرچه اعتنایی به خوندلهای ما نداری بلکه پنهانش میکنی، ولی در لبان یاقوتیات کاملا هویداست(خانلری: نهان میکردی)۷- با خود گفتم موهای سیاهت دیگر راهزن دلها نیست، اما با گذشت سالها همچنان بر همان شیوه است.۸- ای حافظ! حکایت خونابه چشمانت را بازگو کن! تا معشوق سنگین دل بداند که چشمه اشک عاشق همچنان جوشان و جاری است.(خانلری: در این چشمه)دکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح + نوشته شده در جمعه ۱۴۰۳/۰۳/۱۱ ساعت ۱۰:۴۸ ب.ظ توسط مهدی صحافیان | بخوانید, ...ادامه مطلب
زمانی که معشوقان یاسمن بو، در کنارت بنشینند غبار غم را فرومینشانند، اما چون به ستیزه برخیزند آرام و قرار از دلت خواهند گرفت.۲- چون دلهای عاشقان را به فتراک ستم بر اسب ببندند بستهاند و چون گیسوان خوشبو را باز کنند جانها را آشفته و پراکنده میکنند.۳- (از ناز و زیبایی)اگر در مدت عمر، یک لحظه همنشینمان شوند برمیخیزند، اما پس از برخاستن آنها، نهالهای شوق در جانمان نشانده میشود.۴- به اشک عاشقان گوشهگیر اگر نظری بیفکند مروارید یافتهاند و پس از آن اگر ارزش این کار را بیابند دیگر چهره مهربانشان را از عاشقان نخواهند گرفت.۵- آنگاه که با دهان و دندان شیرین میخندند، از چشمانم اشکهایی چون یاقوت اناری میبارد که در پی آن، راز عشق را از چهرهام میخوانند.۶- آنکه دوای درد عشق را آسان پنداشته از اندیشه درمان آن درمانده است( این بیت در خانلری و نیساری نیست)۷- آنان که چون منصور حلاج از مراد و معشوق حقیقی بهره برداشتهاند، بر دار شدند. حافظ را از این درگاه عالی هنگام دعوت، طرد میکنند.( مصراع دوم شرح ختمی لاهوری:چو مجنونان هر آن قومی که حی رانند حیرانند. به طرف قبیله حی- قبیله لیلی- میرانند حیران هستند.در این حضور عاشقانه، پاسخ نیاز عاشقان، ناز بی.وقفه معشوق است.آری آنکه با درد عشق به دنبال درمان است زار و درمانده است.چه دردی شیرینتر از عشق؟!( اگر عاشق در حضور معشوق نیاز آرد معشوق جفا گیرد که خوشی معشوق در آن باشد. رساله لوایح)دکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح + نوشته شده در جمعه ۱۴۰۲/۰۹/۱۷ ساعت ۱۱:۳ ب.ظ توسط مهدی صحافیان | بخوانید, ...ادامه مطلب