واعظان ریاکار که این گونه در محراب و منبر مسجد خودنمایی میکنند، وقتی به خلوت میروند همان کارهایی که دیگران را از،آن منع میکنند انجام میدهند.۲-مشکلی دارم، از فقیه حاضر در مجلس بپرسید که چرا آنان که مردم را به توبه دعوت میکنند، خودشان توبه نمیکنند؟!۳- آری گویا روز جزا را باور ندارند که این گونه در کارهای حق، ریا و دورویی میکنند.۴- خدایا! این تازه به دوران رسیدههای مدعی را بر سر جای خودشان بنشان که به داشتن غلام ترک و مرکب خوب، فخر میفروشند.۵- ای آنکه از روی نیاز و درد به خانقاه آمدهای! برخیز مشتاقانه به دیرمغان رویم که آنجا آبی گوارا میدهند که دلها را بینیاز میکنند- خانلری: میدهند آبی و-(خواجه عبدالله: غنا توانگری است. جمله آن سه چیز است. غنای مال، خوی و دل-صد میدان، ۶۴)۶-زیبایی شیرین و تمام نشدنیاش هر چه عاشقان را میکشد، باز گروه دیگری به شوق مردن از غیب سر برمیآورند.۷- آری ای فرشته تو هم بر درگاه میخانه عشق تسبیحگوی باش! که آنجا خاک آدم را با عشق میآمیزند( در غزل ۱۸۴ گذشت که فرشته را به درون میخانه راه نیست)۸- بامدادان فریادی از عرش برخاست، خرد( در معنای گوهر خداوندی و عرشی)گفت: آری صدای قدسیان است که شعر حافظ را از بر میکنند.( خانلری: وقت صبح)دو بیت اضافه در نسخه خانلری:بنده پیر خراباتم که درویشان اوگنج را از بینیازی خاک بر سر میکنندخانه خالی کن دلا تا منزل سلطان شودکاین هوسناکان دل و جان جای لشگر میکننددکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح + نوشته شده در جمعه ۱۴۰۲/۱۰/۲۲ ساعت ۹:۵۷ ب.ظ توسط مهدی صحافیان | بخوانید, ...ادامه مطلب
وه! چه زیبا خلوتی است یکی شدن من با معشوق! نه سوختن من در فراق و جلوه گریاش برای همگان.۲- (پس از سلطنت عشق) انگشتر پادشاهی سلیمان( اسم اعظم- مهین- بر آن بود و بر جن و انس حکم میراند)را به هیچ میگیرم، همان که دیوی بر آن دست پیدا کرد و چیرگی سلیمان از میان رفت.۳-خدایا مپسند که در حریم وصالت، رقیب آشنای دیدار گردد و من محروم شوم(دیدار و یگانگی با حق موهبت الهی است- وادی فقر وفنا')۴-به همای، پرنده خوشبختی بگو: هرگز سایه سعادت بر آن سرزمین(خانلری: بر آن دیار) نیندازد که طوطی از کلاغ کمبهاتر باشد(نکته مهم بناشدن جامعه آرمانی: جامعه از آن روزی زمین میخورد که بزرگان و هنرمندانش را زمین میزند- این نکته در دوره تمدنی ایرانی- اسلامی رعایت میشده و اکنون در جهان پیشرفته )۵-نیازی به ابراز شوق نیست، سوزش آتش عشق از سخن آدمی زبانه میکشد.(خانلری:حال آتش دل)۶- هیچگاه عشقت از سرم نخواهد رفت، چونان غریبی که پیوسته دل در گرو وطن دارد.۷- اگر در شرح حال عشق بهسان سوسن ده زبان پیدا کنم، در برابر تو همانند غنچه مهر سکوت بر لبم و مزمزه کننده دیدار.دکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح بخوانید, ...ادامه مطلب