نه هر کس چهره به قهر خشمگین سازد(از عادات معشوقهای قدیم- یا به معنای زیبا ساختن چهره)رموز دلبری میداند و نه هر که آیینه بسازد چون اسکندر جهانگیر شود.۲- و نه هر کس کلاهش را کج گذارد و با تکبر نشیند، راه و رسم تاجداری و پادشاهی میداند( خانلری: کله کج نهاد)۳-تو مانند فروهمتان در برابر تسلیمش مزد نخواه، که دوست خود آگاه است(نجم رازی: عبودیت از بهر بهشت و دوزخ مکن چون مزدوران، بندگی ما از اضطرار عشق کن چون عاشقان.مرصاد، ۱۷۱)۴- با اعراض ازین مدعیان، شیفته آن رند مفلسم که بیتوجه به همه وابستگیها درویشوار کیمیاگری میکند( حالمان را به حال خوش تبدیل میکند)۵- پس ای معشوق زیبا! تو نیز وفاداری بیاموز! وگرنه ستم و قهر را همه میدانند( خانلری: وفای عهد)۶- دلباخته معشوق شدم و نمیدانستم فرزند آدمیزاد چون پریان رسم افسونگری میداند( دیدار نمودن و پرهیز کردن- به لب چشمه بردن و تشنه بازگرداندن)۷- آری در عشق و دلبری، هزار نکته ظریف باریکتر از مو هست و هر که سر بتراشد( ۴ تیغ زدن قلندران: سر، ریش، سبلت و ابرو)از شیوه قلندران عارف آگاه است.۸-مدار نگاه من خال زیبای توست(تعلقم به زیبایی توست که هر تعلق دیگری را دور میکند) آری! ارزش گوهر شاهوار را جواهرشناس میداند.۹- آن معشوق زیبا که در قامت و صورت شاه زیبارویان است، اگر شیوه عدالت و نرمخویی داشته باشد جهانگیر خواهد شد.۱۰- همانطور که کسی از شعر دلپذیر حافظ، آگاه است که ذوق هنری و زبان شیرین فارسی دری بداند(خانلری: لطف نظم)بیتهای ۱، ۳ و ۶ ضرب المثل شدهاند.دکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح بخوانید, ...ادامه مطلب