به بهار( زنده و زنده کننده)و گلهای چشمنوازش خوشامد میگوییم، که حال خوشی بهتر ازین نیست و مناسب این خوشدلی جز ساغر شراب نیست.۲- لحظه حال خوش را بسیار غنیمت شمار، که همیشه در صدف دل، شاه مروارید حال خوش نیست.۳- در گلستان بهاری شراب را غنیمت شمار، که عمر گل کوتاه است.۴- تو که جام طلایی را از شراب یاقوتی( حال خوش) پر کردهای، به آنکه طلا ندارد( مس وجودش هنوز طلا نشده) ارزانی کن.۵- ای پیر! بیا تا از خمخانه ما شرابی خوری که در چشمه کوثر بهشت نیست( اوج حال خوش لسان الغیب را به دو ادعای بزرگ واداشته: ۱ - شرابی بالاتر از شراب بهشتی۲- ارزانی کردن این شراب به پیر. همچنین ادامه بیت ۴ میتواند باشد برای پیر مدعی)۶- اگر با ما مشق عشق میکنی، دفتر دانش را به آب بشوی! عشق را در دفتر دانش نخواهی یافت(دانش و ایمان نردبان است و توقف روی آن خطا)۷-پس از من بپذیر و دل در زیبارویی ببند که زیبایی حقیقی دارد نه آرایش ساختگی!۸- پروردگار محبوبم! شرابی ارزانیام کن که سردرد و خماری ندارد.شراب عشق بنوشیم و بار عشقم کشیمچنانکه اشتر سرمست در میان قطار... ز هر چه غیر خدا شکوفه کنداز آنکه غیر خدا نیست جز صداع و خمارمولانا غزل ۱۱۳۵۹- من از عمق جان پذیرای سلطان اویسم(آل جلایر در بغداد. ایهام: اویس قرنی) گرچه او یادی از چاکرش نکند.۱۰- سوگند به تاج پادشاهی اش که زینت بخش جهان است، خورشید نیز در خور این تاج نیست.۱۱- کسی بر شعر حافظ خرده میگیرد که در گوهر جانش لطافت نیست.دکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح بخوانید, ...ادامه مطلب