این چه بوی است ای صبا از مرغزار آوردهای؟مرحبا کارام جان مرغزار آوردهای!بهر جان بیقرار آدم خاکی نهادنکهتی از روضه دارالقرار آوردهای!وقت خوش* بادت که وقت دوستان خوش* کردهای!تا ز طرف بوستان بوی بهار آوردهای!(خواجوی کرمانی- غزل 317)خوش نغمهای است نغمهٔ مرغان صبح دمخوش نعرهای است نعرهٔ مستان صبحگاهوقتی خوش* است و مرغ دل ار نغمهای زندزیبد، که باز شد در بستان صبحگاهاز صد نسیم گلشن فردوس خوشتر استبادی که میوزد ز گلستان صبحگاه(عراقی- غزل233)سحرگه بر در راحت سراییگذر کردم شنیدم مرحباییدرون رفتم، ندیمی چند دیدمهمه سر مست عشق دلرباییهمه از بیخودی خوش وقت* بودندهمه ز آشفتگی در هوی و هاییز رنگ نیستیشان رنگ و بوییز برگ بینواییشان نواییز سدره برتر ایشان را مقامیورای عرش و کرسی متکاییز حیرت در همه گم گشته از خودولی در عشق هر یک رهنماییمرا گفتند: حالی چیست؟ گفتم:چه پرسی حال مسکین گدایی؟(عراقی- غزل297)دکتر مهدی صحافیان آرامش و پرواز روح + نوشته شده در یکشنبه ۱۴۰۲/۱۰/۱۷ ساعت ۸:۳۱ ق.ظ توسط مهدی صحافیان | بخوانید, ...ادامه مطلب