زمانی که معشوقان یاسمن بو، در کنارت بنشینند غبار غم را فرومینشانند، اما چون به ستیزه برخیزند آرام و قرار از دلت خواهند گرفت.۲- چون دلهای عاشقان را به فتراک ستم بر اسب ببندند بستهاند و چون گیسوان خوشبو را باز کنند جانها را آشفته و پراکنده میکنند.۳- (از ناز و زیبایی)اگر در مدت عمر، یک لحظه همنشینمان شوند برمیخیزند، اما پس از برخاستن آنها، نهالهای شوق در جانمان نشانده میشود.۴- به اشک عاشقان گوشهگیر اگر نظری بیفکند مروارید یافتهاند و پس از آن اگر ارزش این کار را بیابند دیگر چهره مهربانشان را از عاشقان نخواهند گرفت.۵- آنگاه که با دهان و دندان شیرین میخندند، از چشمانم اشکهایی چون یاقوت اناری میبارد که در پی آن، راز عشق را از چهرهام میخوانند.۶- آنکه دوای درد عشق را آسان پنداشته از اندیشه درمان آن درمانده است( این بیت در خانلری و نیساری نیست)۷- آنان که چون منصور حلاج از مراد و معشوق حقیقی بهره برداشتهاند، بر دار شدند. حافظ را از این درگاه عالی هنگام دعوت، طرد میکنند.( مصراع دوم شرح ختمی لاهوری:چو مجنونان هر آن قومی که حی رانند حیرانند. به طرف قبیله حی- قبیله لیلی- میرانند حیران هستند.در این حضور عاشقانه، پاسخ نیاز عاشقان، ناز بی.وقفه معشوق است.آری آنکه با درد عشق به دنبال درمان است زار و درمانده است.چه دردی شیرینتر از عشق؟!( اگر عاشق در حضور معشوق نیاز آرد معشوق جفا گیرد که خوشی معشوق در آن باشد. رساله لوایح)دکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح + نوشته شده در جمعه ۱۴۰۲/۰۹/۱۷ ساعت ۱۱:۳ ب.ظ توسط مهدی صحافیان | بخوانید, ...ادامه مطلب
پرنده سعادتم اگر دوباره از جان و روانم عبور کند، معشوق( حال خوش) برمیگردد و وصال برقرار!۲- در این فراق چشمم دیگر توان ریختن اشکهایی چون مروارید و جواهر ندارد، اما خون دلم را میخورد و اشک خونین نثار چهرهام میکند.۳- دیشب با خود نجوا میکردم که ایکاش لبان یاقوتیاش چارهام شود! سروشی از غیب نداد داد آری میشود.(تکرار در بیت پژواک صدا را یادآور میشود، سروش نیز در آسمان یا گوش جان میپیچد.تاثیر اخوان از غزل: غم دل با تو گویم غار!/ بگو آیا مرا دیگر امید رستگاری نیست؟/ صدا نالیده پاسخ داد/ آری نیست)۴- آری هیچ کس نمیتواند در پیشگاهش از قصه عشق ما کلمهای بگوید مگر که باد پیام رسان صبا در گوشش ندایی دهد.۵- شاهین نگاهم را به سوی خروس صحرایی پرواز دادهام شاید این نقش( صفحهای منقش به تصویر پرندگان که از سوراخهای پشت آن شکار میکردهاند)به دامش اندازد و صیدش کنم.۶- اما شهر از عاشقان حقیقی خالی است! آیا میشود که پهلوانی از خودی خویش بیرون آید و چارهساز همه شود؟!۷-و بخشندهای کجاست؟! که از مجلس شادیاش به غمزده عشق جرعه شرابی بنوشاند.۸- یا تو وفاداری پیشه گیری، یا وصالت فراهم شود و یا رقیب بمیرد! آیا میشود که سرنوشت یکی را رقم زند؟!( خانلری: بازی چرخ یکی زین همه باری بکند- ایهام مرگ رقیب: از میان رفتن مانع حال خوش)۹-ای حافظ! اگر مداوم این درگاه باشی( پیوسته متمرکز و خواهنده) از گوشهای بر تو عبور (جلوهگری)خواهد کرد.دکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح + نوشته شده در شنبه ۱۴۰۲/۰۸/۰۶ ساعت ۱۲:۴۴ ق.ظ توسط مهدی صحافیان | بخوانید, ...ادامه مطلب