آسمان در کشتی عمرم کند دایم دو کاروقت* شادی بادبانی گاه انده لنگریگر بخندم وآن به هر عمری است گوید زهرخند!ور بگریم وآن همه روزی است، گوید خونگری!(قصیده 193)مرا وقتی خوش است* امروز و حالیقدحها پر کنید و حجره خالیکه داند تا چه خواهد بود فردابزن رود و بیاور باده حالیرهی دلسوزتر از روز هجرانمیی خوشتر ز شبهای وصالیز طبع خود نخواهد گشت گردوناگر زو شکر گویی یا بنالیقدح بر دست من نه تا بنوشمبه یاد مجد دین زینالمعالی(غزل 279)برحسب حال مطلع شعری گزیدهاموآوردهام به صورت تضمین و بس خوش* استگویم کسی که چهرهٔ روزی چنین بدیدخاصه چنین که طرهٔ شبها مشوش استبر خاطرش هر آینه این شعر بگذردکامروز وقت باده و خرگاه و آتش استچندان بقات باد ز تاثیر نه سپهرکاندر زمانه طبع چهار و جهت شش است(قطعه 76)دکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح + نوشته شده در شنبه ۱۴۰۲/۰۹/۱۸ ساعت ۱۲:۳۱ ب.ظ توسط مهدی صحافیان | بخوانید, ...ادامه مطلب
جان اندوهگین شعر با طراوت نمیسراید، یک نکته از حقیقت دریافت، بیان کردیم و تمام سخن همین است( خانلری: شعر خوش)۲- از لبان یاقوتی تو اگر نشانی بیابم چون انگشتری امان نامه، صد برابر پادشاهی سلیمان را خواهم داشت( ژرفای عشقت، محافظم در برابر همه تاریکیهاست و ارزانی بخش سلطنتی جاودان)۳-ای دل عاشق! از سرزنش حسودان دلگیر نشو، اگر دقیق بازنگری کنی، رشد و پویایی تو در این است( ایهام حسود: شیطان- در سرای دنیا، رشدها با رویارویی تاریکی و روشنایی است)۴- ( لسان الغیب در پاسخ حسودان) از قلم خیال انگیزم، هر کسی نمیتواند فهم درستی داشته باشد، اگر صورتگر ماهر چینی هم باشد، تصویرش خطاست.۵- برای یکی جام شراب و برای دیگری خون دل پسندیدند، در دایره سرنوشت اوضاع چنین است(شراب در برابر خون دل به معنای حال خوش)۶-سرنوشت برای گلاب و گل چنین رقم زده است که گلاب چون محبوبی زیبا در چرخش باشد و گل( که اصل گلاب است) در پرده غنچه باشد(گل را معمولا شاهد بازاری خواندهاند و گلاب را پرده نشین شیشه. شرح شوق، ۲۱۷۷)۷- این گونه نیست که رندی از خاطر حافظ گم شود، این پیشینه ازلی تا ابد پابرجاست(رندی همان عهد الست است)دکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح بخوانید, ...ادامه مطلب
آوازی دلربا بخوان که بر آهنگ موزونش، درد عشق بگسارم، نغمه عاشقانهای بیاور که با آن فراوان بنوشم.(سیر از عشق به بیخودی)۲-بر آستان معشوق اگر سر نهیم، فریاد سراسر شوق پیروزیمان در آسمان خواهد پیچید(۱-این اوج سربلندی پس از بیخود شدن از عشق است۲- تناسب محتوا و شکل در هجای پیاپی آ و آن؛ صدا معنایی- onomatopoeia-)۳- در غم عشقت پیر شدیم و اکنون قد خمیدهمان را بی ارزش میانگاری، اما ازین کمان میتوان به چشم دشمنان تیر زد.۴- خانقاه(سلوک شکلی)گنجایش رازهای عشق را ندارد، جام روشن شراب را نیز با پیر مغان(بی ادعا و آگاه)میتوان نوش کرد.۵- درویش اعتنایی به شکوه سلطانی ندارد، ما تنها جامه مندرسی داریم که آتش زدنش هم خللی وارد نمیکند( خانلری: نزل-ضیافت- سرای سلطان -سفیان ثوری: چون درویش گرد توانگران گردد مرائی است و چون گرد سلطان گردد بدان که دزد است.کیمیای سعادت؛ ۴۲۹)۶- دریافتگران عاشق، دوجهان را در جذبه یک نگاه فدا میکنند، قمار عشق است که در نوبت اول بازی جان را میبازند.(یک نظر در من نگر تا دو گیتی به آب اندازم. پیر هرات، کشف الاسرار ج۸، ۳۶۴)۷-اگر پادشاهی دیدار، دری به رویم باز کند، به شوق این خیال پیوسته بر آستانت مقیم میشوم.۸- جوانی و عاشقی و وارستگی همه آرزوهای سلوک است، آری اگر معانی دلکش جمع شدند بیانی ممتاز خواهی داشت( اشاره به دو علم معانی و بیان که شعر فصیح از آن خالی نیست)۹-موهای دلکشت سلامت وجودم را به یغما برد( غرقه عشق شدم)، آری اگر تو راهزن باشی صد کاروان را میتوان ربود.۱۰- حافظ قسم به کتاب خدا، از دورویی و ریا بازگرد، تنها در این صورت زندگی شیرین خواهی داشت( آرامش و زندگی در رفع تضادهای درونی است و آموزه حقیقی قرآن)دکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح (Wh, ...ادامه مطلب
سماع در سماء دیشب وضو گرفتیو ستاره ها را برایم شستی من محو نماز آنها شدم ستارگان برایم می رقصیدندLe samā' dans le ciel hier soir, tu a fait tes ablutions et, tu as lavé les étoiles pour moi moi, j'ai , ...ادامه مطلب
ملا صدرا آفرینش را ظهور نور و شوونات ذات حق می داندو در بحث علت و معلول شانیت وجود از حق تعالی را می پذیرد .اسفار ج۱/ ۷۱بر مبناي وحدت شخصي وجود و انحصار آن در واجب، گرچه صحنه هستي به بود و نمود تقسيم , ...ادامه مطلب
اشعریان به تفرقه و جمع اعتقاد دارندبه این معنا که صفات در مرحله ذات حق یکی هستند و در مرحله افعال دچار تفرقه می شوند.در بحث علیت اشعریان به عادت اعتقاد دارند. چون علیت مخالف توحید حقیقی است و ظهور حق , ...ادامه مطلب
بالای درختی نشسته بودم پرنده نبودم درخت هم درخت نبودهنوز جهان نبود؛ اما همه چیز همان طور که می خواستیخواسته ها؛ خواسته های آرام و زیبانگاه اهورایی،سکوت ازلی،کششی رحمانیهمه جا را پر کرده و احاطه ام بود آهسته آهسته به درونم می آمدناگهان از دور تاریکی ای آمدتند بادی ،طوفانی،گردبادینمی دانم ... ولی همه جا را درنوردیدمن به دنیا آمدم........@arameshsahafian,قطعه,زمانیویرایش,شعر,قبلی ...ادامه مطلب