آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri

متن مرتبط با «موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است» در سایت آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri نوشته شده است

سکوت

  • آرام جان!سکوت تو سکوت مرا نشکست!12 دی ماه 1402دکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح + نوشته شده در سه شنبه ۱۴۰۲/۱۰/۱۲ ساعت ۱:۱۵ ب.ظ توسط مهدی صحافیان  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خوش است خلوت، اگر یار، یار من باشد نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد(۱۶۰)

  • وه! چه زیبا خلوتی است یکی شدن من با معشوق! نه سوختن من در فراق و جلوه گری‌اش برای همگان.۲- (پس از سلطنت عشق) انگشتر پادشاهی سلیمان( اسم اعظم- مهین- بر آن بود و بر جن و انس حکم می‌راند)را به هیچ می‌گیرم، همان که دیوی بر آن دست پیدا کرد و چیرگی سلیمان از میان رفت.۳-خدایا مپسند که در حریم وصالت، رقیب آشنای دیدار گردد و من محروم شوم(دیدار و یگانگی با حق موهبت الهی است- وادی فقر وفنا')۴-به همای، پرنده خوشبختی بگو: هرگز سایه سعادت بر آن سرزمین(خانلری: بر آن دیار) نیندازد که طوطی از کلاغ کم‌بهاتر باشد(نکته مهم بناشدن جامعه آرمانی: جامعه از آن روزی زمین می‌خورد که بزرگان و هنرمندانش را زمین می‌زند- این نکته در دوره تمدنی ایرانی- اسلامی رعایت می‌شده و اکنون در جهان پیشرفته )۵-نیازی به ابراز شوق نیست، سوزش آتش عشق از سخن آدمی زبانه می‌کشد.(خانلری:حال آتش دل)۶- هیچ‌گاه عشقت از سرم نخواهد رفت، چونان غریبی که پیوسته دل در گرو وطن دارد.۷- اگر در شرح حال عشق به‌سان سوسن ده زبان پیدا کنم، در برابر تو همانند غنچه مهر سکوت بر لبم و مزمزه کننده دیدار.دکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خم زلف تو دام کفر و دین است ز کارستان او یک شمه این است

  • سرشار از شور به دام افتادن، به یار می گوید: زلف تو کفر و دین را به دام می اندازد و این یک چشمه از هنرنمایی اوست.کفر و دین کنایه از همه چیز و اشاره به یکسانی آنها و برتری ملت عشق و دین باطنی. خیام و مو, ...ادامه مطلب

  • سکوت گلوگیر

  • دلتنگ که می شوی نفسم تنگ می شود من در سینه تو جا خوش کرده امسکوتت گلویم را گرفتهسخن بگوتا نفس بکشمLe silence étrangelé dans la gorgeQuand tu es tristeMon soufflé devient court Je suis bien aise dans t, ...ادامه مطلب

  • گل در بر و می بر(نسخه های قدیمی) کف و معشوق به کام است/ سلطان جهانم به چنین روز غلام است

  •   لحظه ای که حال خوش به طور کامل در دسترس است سلطان جهان غلامم می باشد(جنس این شراب و معشوق موجب حال خوش متفاوت است وگرنه نهایتا همسان با سلطان بود)گو شمع میارید در این جمع که امشبدر مجلس ما ماه رخ دو, ...ادامه مطلب

  • کنون که بر کف گل جام باده صاف است / به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است

  • اکنون که گل، باده زلال آماده کرده بلبل با گونه های فراوان شوق تحسین می کند( اگر باده صاف را تجلیات خداوند بدانیم، صد هزار زبان نیز تمام شوق آدمیان است که همه ناخواسته وصف او را می گویند)۲-دفتر اشعار ر, ...ادامه مطلب

  • برهوت سکوت

  • نقطه ای بودم در سکوت خویشسر فرو برده اندر هیچگرمای عشقت مرا به جنبش آوردسر بیرون آوردمآغاز آفرینش بودسکوت بود و هیچ نبود؛برهوت!!Le désert du silenceJ'étais un point dans mon silence  Je me suis enfonc, ...ادامه مطلب

  • تصویر انسان 1 آدمی چیست؟ آدمی آیینه است

  • « هر صاحب جمالی هر چند جواهرات زیاد داشته باشد؛ اما آیینه را بیش از هر چیز دوست دارد تا نقصان خود و جوهرات را با آن برطرف کند و هر وقت که بر آن گردی نشیند با گوشه آستین کرامت خود برطرف می کند .انسان آیینه خداوند است که خداوند خود را در آن می‌بیند.و در آیینه خود را بهتر می توان دید تا این که به خود نگاه کند.اگر اندك غباری, بر چهره‌ی آینه پدید آید, در حال به آستینِ كَرَم به آزرم تمام, آن غبار از روی آینه بر می‌دارد: ما فتنه بر توییم تو فتنه بر آینهما را نگاه در تو, تو را اندر آینهو در هر آینه كه در نهادِ آدم بر كار می‌نهادند, در آن آینه‌ی جمال نُمای, دیده جمال بین مینهادند, تا چون او در آینه به هزار و یك دریچه خود را ببیند, آدم به هزار و یك دیده او را بیند.در من نگری, همه تنم دل گردددر تو نگرم, همه دلم دیده شوداینجا, عشق معكوس گردد, اگر معشوق خواهد كه ازو بگریزد, او به هزار دست در دامنش آویزد. آن چه بود كه اول می‌گریختی و این چیست كه امروز در می‌آویزی؟»(مرصاد العباد ص43)@arameshsahafian, ...ادامه مطلب

  • تصویر انسان 2 آدمی چیست؟ آدمی گنج است

  •  تمامی پادشاهان برای ساختن عمارت یا قصری، خود دست به خاک نمی زنند اما اگر گنجی بخواهند مخفی کنند خود زمین را می کنند و مخفی می کنند .انسان گنج خداوند است.«من گل آدم را با دو دست خود خمیر کردم.»پادشاهان صورتی چون عمارتی فرمایند خدمتکاران بر کار کنند ، ننگ دارند که به خودی خود دست در گل نهند ، به دیگران باز گذارند و لکن چون کار بدان موضع رسد که گنجی خواهند نهاد، جمله ی خدم و حشم را دور کنند و به خودی خود، دست در گل نهند و آن موضع به قدر و اندازه راست کنند وآن گنج به خودی خود بنهند .(مرصاد العباد ص  40)@arameshsahafian, ...ادامه مطلب

  • ادامه دریافتهای دفتر سوم مثنوی 28 حکایت درویشی که در زمان داود ع روزی بی زحمت می خواست 1

  • درویشی سالها در بر روی خود بسته و از خداوند روزی بی زحمت می خواست و به درگاه خداوند بدون توجه به مسخره کردن های مردم دعا می کرد.ناگهان یک روز در حالی که غرق دعا بود،گاوی به خانه او آمد و با ضربات شاخش در را شکست.درویش بی درنگ آن گاو را سر برید و آن را موهبت خداوند می دانست.صاحب گاو به پیش داود نبی شکایت برد .درویش گفت :مدت هفت سال از خداوند روزی بی زحمت می خواستم و اینک دعایم پذیرفته شد و به شکرانه آن گاو را ذبح کردم.صاحب گاو از این جواب سربالا خشمگین شد و از داود ع خواست تا خسارت گاو را از او بستاند.داود پس از شنیدن سخنان هر دو طرف در محراب خلوت کرد و پس از دریافت وحی حکم خداوند رابه صاحب گاو,ادامه,دریافتهای,دفتر,سوم,مثنوی,حکایت,درویشی,زمان,داود,روزی,زحمت,خواست ...ادامه مطلب

  • وادی سکوت

  • به وادی سکوت رفتمکودکی دیدم بر سینه های مادرش آرمیده بوداو سکوت می نوشید و شیر لحظه می خورد@arameshsahafian,وادی,سکوت ...ادامه مطلب

  • پرتو نگاه، سایه سکوت

  • در پرتو نگاهت گیاهان نهسنگها رشد می کنندو در سایه سکوتت گیاهان آرام خوابیده اند@arameshsahafian, ...ادامه مطلب

  • موسیقی سکوت

  • اراش و پرواز روح سکوت بود و هیچ نبوددریای لطیف وجودش به تلاطم آمدمهربانی اش ما را می خواست تا وجودش را ارزانیمان کنددر سکوت لباس وجود گرفتیمسکوت گواه آفرینش مان بودآری سکوت همزاد ماستاکنون خاطره آغاز را می توان تکرار کردمی توان سکوت کرد@arameshsahafian 9163579010,موسیقی سکوت,موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است,موسیقی سکوت برای جنین ...ادامه مطلب

  • ادامه دریافت های دفتر ششم مثنوی داستان گاو دریایی و گوهر درخشان1

  •     گاو آبی عادت دارد که گوهری درخشان از دریا بیرون می آورد و در چراگاهش می گذارد و به دور آن می چرد. (گاو آبی از سوسن و سنبل می خورد و مدفوع او عنبر خوشبوست ) تاجر جواهرات در فرصتی ،آن گوهر درخشان را گل آلود می کند و به بالای درختی فرار می کند تا از آسیب او در امان باشد.گاو دریایی وقتی به سراغ گوهر شب چراغ می رود آن را گل اندود می بیند و از آن می رمد و تاجر در این فرصت از درخت پایین می آید و گوهر را بر می دارد. گاو نماد انسان های حیوان سیرت است.گوهر شب چراغ نماد روح لطیف و خدایی ما.گل نماد جسم است که با خواسته های بی حدش روی این روح لطیف, این دمیده شده خدا را می پوشاند. تاجر جواهرات نماد سالکان و عارفان هستند که گوهر روح را ,گوهر " انرژی خدایی "درون را گرچه گل آلود هست می بیند. لجم بیند فوق در شاهوارپس ز طین بگریزد او ابلیس وار گاو دریایی لجن می بیند بر روی گوهر شب چراغ و از آن فرار می کند درست مثل ابلیس که از خاک ،از پدرمان آدم فرار کرد چون آن را خاک دید و گوهر توحید و یگانگی ما با خدا را نتوانست ببیند . ای رفیقان،زین مقال و زان مقالاتقوا ان الهوی حیض الرجال 2935 در این بیت مولانا خو,ادامه دریافت یارانه,فرم ادامه دریافت یارانه,درخواست ادامه دریافت یارانه ...ادامه مطلب

  • ادامه داستان عشق بلال به  مصطفی (ص)در دفتر ششم مثنوی

  •      پس از این که ابوبکر صدیق از راضی کردن بلال برای ابراز  نکردن عشق نا امید شد، او را با غلام سفید و زیبای دیگری معاوضه کرد و به صاحب بلال دویست درهم نقره هم داد .   در اینجا مولانا تمثیلات بسیار والایی می آورد که صاحب بلال فکر می کرد سر ابوبکر را کلاه گذاشته در حالی که با از دست دادن این گوهر (بلال صدق) خودش مغبون شد و ضرر کرد.   بعد از آن ،صدیق پیش مصطفی گفت حال آن بلال با وفا   کآن فلک پیمای میمون بال چست این زمان  در عشق و اندر دام توست    باز سلطان است زآن جغدان به رنج در حدث مدفون شده است آن زفت گنج   جغدها بر باز استم می کنند پر و بالش بی گناهی می کنند   جرم او اینست کو باز ست و بس غیر خوبی جرم یوسف چیست پس؟  957 تمثیلات برای بلال و هر انسان آزاده ای که عشق به حقیقت او را از تمام زنجیرها آزاد کرده است:   _بلال در اوج آسمان (پیش از آنکه فضا پیمایی باشد ) با بال و پری مبارک پرواز می کند و این پرواز خاصیت عشق است.   _عقاب مخصوص سلطان هست که گرفتار جغدها (کافران و غیر عاشقان)شده است.   _گنجی است که در زیر پلید ی ها مدفون شده است. (کافران و غیر عاشقان به بدترین تمثیل در نظر مولانا ,ادامه داستان عشق واحساس من,ادامه داستان شمیم عشق,ادامه داستان سریال شمیم عشق ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها