به کوی میکده هر سالکی که ره دانست/ دری دگر زدن اندیشه تبه دانست

رهرو حقیقت راه یافته میکده است. پس از نوشیدن شراب حال خوش، راه دیگری را نمی جوید و تردید در ایمان به این حال خوش را اندیشه ای از بین برنده می داند.
بر آستانه میخانه هر که یافت رهی
ز فیض جام می اسرار خانقه دانست
بر ایوان این میخانه نشسته و اسرار خانقاه درویشان را مطابق حال خویش می یابد.
۳- کیهان تاج رندی بر سر کسی می گذارد که باور داشته باشد، کلاه رندی حکمرانی بر جهان است. 
۴_ آنکه در پرتو حال خوش رازهای جهان را از خطوط جام شراب در می یابد، از خاک راه رموزی می یابد که جمشید از جام جم می یافت.
۵- فراتر از شیوه دیوانگان عشق، از ما چیزی نخواه؛ که مراد ما هشیار بودن( فاصله گرفتن از بیخودی) را گناه می داند.
۶- از چشم مست ساقی امان نمی خواهم ،چون بی رحمی او را می دانم( مقام ناز و بی اعتنایی به همه چیز یا غرق زیبایی خویش بودن و یا شوق به کشته شدن از زیبایی ساقی)
۷- از ستم بخت( دوری از معشوق) چنان گریه می کنم که ناهید می بیند و ماه می داند.
۸- شوقم به این شراب، کجا پنهان است محتسب نه، خود پادشاه ( خداوتد)می داند.
۹- آن شاهی که ۹ فلک، الگویی از طاق بارگاهش هست.
دکتر مهدی صحافیان 
آرامش و پرواز روح