برگزیده ادب پارسی در تفسیر کتاب خداوند، ترجمه تفسیر طبری 28

ساخت وبلاگ

پس لختی قصه موسی بن عمران آید: مر بنی اسرائیل را گفت چرا مرا رنجه همی دارید و استوار ندارید؟ و این استوار ناداشتن بنی‌اسرائیل موسی را آن بود که چون خدای او را به مناجات خواند، او را استوار نمی‌داشتند و هفتاد پیرمرد معروف گزین کردند و با او بفرستادند و گفتند: تا چون خدای با تو سخن گوید ایشان بشنوند که او با تو چه همی‌گوید. چون هفتاد تن برفتند و بشنیدند که حق با موسی سخن همی‌گفت، گفتند: ما چنان خواهیم که خدایی که با تو سخن همی‌گوید او را ببینیم و چون آن سخن بگفتند، آن صاعقه اندر آمد و آن هفتاد تن جمله بسوختند. پس موسی تافته شد و گفت بارخداوندا! اکنون من باز پیش بنی‌اسرائیل نتوانستم رفتن.گویند آن پیران ما را بردی و همه را هلاک کردی، پس خدای از بهر موسی جان‌های ایشان باز داد و همه را زنده گردانید.

و این استوار ناداشتن دیگر آن بود، که چون به بیابان تیه اندر بودند خدای موسی را آگاه کرد که من به فلان وقت هارون را پیش خویش خواهم آوردن، پس موسی و هارون همی‌رفتند. از دور بک بن درخت بدیدند و چون به نزدیک رسیدند تختی پیدا آمد و جامه‌های الوان بر آن انداخته بودند و هارون موسی را گفت: این تخت که راست؟ موسی گفت: ندانم.هارون برفت بر آن تخت خفت، خدای جان او برداشت و آن تخت از چشم موسی ناپیدا شد. بنی اسرائیل او را استوار نداشتند و گفتند تو هارون را ببردی و هلاک کردی چنان‌که گفت: ای ایمان آورندگان مانند کسانی نباشید که موسی را آزار دادند پس خداوند او را از آنچه می‌گفتند مبرا داشت و در نزد خداوند خوش نام بود. احزاب/69(1861-1863)

دکتر مهدی صحافیان

آرامش و پرواز روح

+ نوشته شده در دوشنبه ۱۴۰۳/۰۱/۲۰ ساعت ۹:۲۵ ق.ظ توسط مهدی صحافیان  | 

آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri...
ما را در سایت آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sahafianf بازدید : 13 تاريخ : چهارشنبه 22 فروردين 1403 ساعت: 7:03