جهان‌شناسی و معرفی حقیقت هستی در ادبیات 9

ساخت وبلاگ

فردوسی 5

جهان را چه سازی، که خود ساختَه‌ست*

جهاندار ازین کار پرداختَه‌ست

زمانه نَبشته دگرگونه داشت

چُنان کو گذارد بباید گذاشت

*دل سپردن به راز حاکم بودن سرنوشت

جهان پر شگفتست* چون بنگری/ندارد کسی آلت داوری

که جانت شگفتست و تن هم شگفت*/نخست از خود اندازه باید گرفت

دگر آنک این گرد گردان سپهر/همی نو نمایدت هر روز چهر(اکوان دیو)

چُنین است رسمِ جهانِ جهان/همی رازِ خویش از تو دارد نهان

چنین است رسمِ سرایِ جفا/نباید از او چشم داری وفا

همه کارهای جهان را در است/مگر مرگ که آن را دری دیگر است(داستان دوازده رخ)

اگر عمر گردد هزار و دویست/به جز خاک تیره دگر راه نیست
اگر عمر گردد فزون از هزار/همین است راه و همین است کار

اگر تندبادی براید ز کنج!

بخاک افگند نارسیده ترنج!

ستمکاره خوانیمش ار دادگر!

هنرمند دانیمش ار بی‌هنر!

اگر مرگ دادست بیداد چیست*؟!

ز داد این همه بانگ و فریاد چیست؟!

ازین راز* جان تو آگاه نیست

بدین پرده اندر تو را راه نیست*

همه تا در آز رفته فراز

به کس بر نشد این در راز باز

به رفتن مگر بهتر آیدش جای

تو را خامشی به که تو بنده‌ای

برین کار یزدان تو را راز نیست

اگر جانت با دیو انباز نیست(مقدمه رستم و سهراب)

*جهان سراسر شگفتی می‌آفریند و راز را بر تو نخواهد گشود(جهان راز است و راز یعنی همیشه پنهان)

یکی بی هنر خفته بر تخت بخت

همی گل فشاند بر او بر درخت

چنین‌ست رسم قضا و قدر

ز بخشش نیابی به کوشش گذر

جهاندار دانا و پروردگار

چنین آفرید اختر روزگار(پادشاهی کسری نوشیروان)

دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri...
ما را در سایت آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sahafianf بازدید : 44 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1402 ساعت: 14:05