فردوسی 4
تو را نام باید که مانَد دراز*
نمانی همی ، کار چندین مساز
دل اندر سرای سپنجی مبند
که هر چون شوی زو بیابی گزند
جهان چون برآری برآید همی
بَد و نیک روزی سرآید همی
چو بستی کمر بر در ِ راه ِ آز
شود کار گیتی به تو بَر دراز
ره دانشی گیر و پس راستی*
که کس در جهان جاودانه نماند
به گیتی ز ما جز فسانه نماند
همان نام بهتر که مانَد بلند*
که مرگ افگند سوی ما هم کمند
با توجه به وضعیت نامعلوم انسان در این دنیا بهتر است نام انسان در این دنیا ماندگار بماند ، و برای تحقق این موضوع انسان باید راه دانش و راستی را برگزیند تا نامش ماندگار گردد.
اگر دل توان داشتن شادمان*
بمان ای پسر در جهان جاودان
بخوشیّ بناز و ببیشی ببخش
مکن روز را بر دل ِ خویش پخش
بخور هر چه داری فزونی بده*
تو رنجیده ای بهر دشمن منه
کمی نیست در بخشش دادگر
همی شادی آرای و اندوه مخَور*
چو دانی که ایدر نمانی دراز
به تارک چرا برنهی تاج آز؟
تو رنجیّ و دیگر کس آسان خورد
سوی خاک و تابوت تو ننگرد
ز روز گذر کردن اندیشه کن
پرستیدن دادگر پیشه کن
به نیکی گرای و میازار کس*
ره رستگاری همین است و بس
منه هیچ دل بر جهنده جهان*
که با تو نماند همی جاودان
بپوش و بپاش و بنوش و بخَور*
تو را بهر این است ازین رهگذر
بیا تا به شادی دهیم و خَوریم*
چو گاه گذشتن شود بگذریم
سه چیزت بباید کزین چاره نیست
از آن بر سرت نیز بیغاره نیست
خوری یا بپوشی ّ و یا گستری*
سزد گر به چون و چرا ننگری
کزین سه گذشتی همه رنج و آز*
اگر بخردی جز به شادی مناز
*راه درست را غنیمت دانستن عمر و به شادی گذراندن زندگی می داند . وقتی می دانی که اگر بروی دیگر بازگردی درکار نیست ، پس پاک و روشن باش و به نیکی گرایش داشته و به دیگران فقط نیکی کن و بخشش داشته باش. آنگاه آسوده و بدون نگرانی راهی آن دیار بی برگشت خواهی شد.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح
آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri...
ما را در سایت آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 4sahafianf بازدید : 50 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1402 ساعت: 14:05