منوچهری دامغانی
نکوهش جهان با اندیشه آگاهی بخشی از حقیقت جهان
جهانا چه بدمهر و بدخو جهانی!/چو آشفته بازار بازارگانی!
به درد کسان صابری اندر و تو/به بدنامی خویش همداستانی!
به هر کار کردم تو را آزمایش/سراسر فریبی، سراسر زیانی!
و گر آزمایمت صدبار دیگر/همانی همانی همانی همانی!
غبیتر کس، آن کش غنیتر کنی تو/فروتر کس، آن کش تو برتر نشانی
نادانتر و کودنتر آن است که تو ثروتمندش میکنی(اندیشه سفله پروری جهان در ادبیات زیاد به کار رفته است حافظ: عجب مدار که دهر ارچه سفله پرور شد...- آسمان کشتی ارباب هنر میشکند)
نه امید آن کایچ بهتر شوی تو/نه ارمان آن کم تو دل نگسلانی
همه روز ویران کنی کار ما را/نترسی که یک روز ویران بمانی
ندانی که ویران شود کاروانگه/چو برخیزد آمد شد کاروانی
تو شاه بزرگی و ما همچو لشکر/ولیکن یکی شاه بیپاسبانی
یکی را ز بن بیستگانی نبخشی/یکی را دوباره دهی بیستگانی
بود فعل دیوانگان این سراسر/بعمدا تو دیوانهای یا ندانی
خوری خلق را و دهانت نبینم/خورنده ندیدم بدین بیدهانی
ستانی همی زندگانی ز مردم/ازیرا درازت بود زندگانی
حسن تعلیل برای دراز بودن عمر جهان
نباشد کسی خالی از آفت تو/مگر کاتفاقی کند آسمانی
تو هر چند زشتی کنی بیش با ما/شود بیشتر با تومان مهربانی
ندانی که ما عاشقانیم وبیدل/تو معشوق ممشوق* ما عاشقانی
اگر چند جان و تن ما گدازی/وگر چند دین و دل ما ستانی
به ناچار یک روز هم بگذری تو/اگر چند ما را همیبگذرانی
مرا هر زمان پیش خوانی و هر گه/که پیش تو آیم ز پیشم برانی
به زرق(حیله) تو این بار غره نگردم/گر انجیل و تورات پیشم بخوانی
خریدار دارم من از تو بسی به/چرا خدمت تو کنم رایگانی(منوچهری شماره 71 مدح علی بن عمران)
تاکید بر ارزشمند بودن خود در برابر جهان
تشبیهات جهان: بازار یک بازرگان آشفته- شاهی بزرگ و انسانها لشگرش-خورنده مردمان بی دهان-معشوق *بلند قامت(ممشوق) و مردم عاشقان جان و تن سوخته(همه بیتهابه صورت خطاب با جهان_استعاره تشخیص-)
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح
آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri...
ما را در سایت آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 4sahafianf بازدید : 64 تاريخ : پنجشنبه 5 مرداد 1402 ساعت: 15:52