شبم ز مرغ چمن این نوا به گوش آمد
که وقت* عشرت رندان باده نوش آمد(غزل 103)
ای وقت صبا خوش* که به یکدم بگشاید
گر در شکن زلف تو صد مشکلم افتد(غزل 118)
ساقی بیا و باده ده اکنون که فرصت است
مطرب بزن ترانه که فرصت غنیمت است
ز ابنای دهر وقت کسی خوش* نمی شود
خوش وقت* آنکه معتکف کنج عزلت است
جامی به جستوجو نتوان وصل دوست یافت
موقوف وقت* باش که این کار دولت است(غزل 123)
مطرب آهنگ ترنمهای شوقانگیز کرد
وز دم نی آتش صاحبدلان را تیز کرد
دعوی پرهیزگاری نیست جز آلودگی
وقت جامی خوش* کزین آلودگی پرهیز کرد(غزل288)
نیست جز رخ به کف پای تو سودن هوسم
دارم امید که مبذول بود ملتمسم
من که باشم که کنم همنفسی با چو تویی؟!
اینقدر بس که به یاد تو برآید نفسم!
میروم گاه به پا، گاه به سر در ره عشق
دل ازین وسوسه فارغ که رسم یا نرسم
ماندم از قافله کعبه روان باز ولی
وقت خوش* میکند از دور صدای جرسم
جز مرا دولت رهبوسی این قافله نیست
هیچ غم نیست گر از کعبهروان باز پسم(غزل 320)
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۴۰۲/۱۰/۲۶ ساعت ۷:۲۵ ق.ظ توسط مهدی صحافیان |
آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri...
ما را در سایت آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 4sahafianf بازدید : 33 تاريخ : پنجشنبه 28 دی 1402 ساعت: 12:33