سینه ام زاتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود درین خانه که کاشانه بسوخت
اولین غزلی که حافظ سخن از سوختن می کند: در غم معشوق( جان جهان) دلم پر از آتش شوق است.آتش مقدسی که اساس خانه وجود را می سوزاند و اغیار را می زداید.
بیت۲:ازین دوری جسمم گداخته می شود و جانم میسوزد تا چون ققنوس آماده دریافت تولد جدید شود.
بیت ۳:به سوز دلم بنگر که دیشب شمع از روی مهر، دلش برایم سوخت و چون پروانه سوخت( جابجایی در تمثیل عرفانی شمع و پروانه)
بیت ۴:دل بیگانه هم بر بی خویشتنی من می سوزد، پس جای تعجب نیست که معشوق آشنای جان دلسوزم باشد.
بیت ۵: شراب، لباس زهدم را برده و آتش خمخانه، عقل مرا سوخته( از هر جهت آماده دریافت حال خوش هستم)
بیت۶: دلم از توبه شکست( پس توبه ام را می شکنم تا به حال خوش؛ به شراب دیدار برسم).
بیت ۷: بحث را تمام کن و پای در وجودم بنه، که مردمک چشمم از بسیاری گریه خرقه از تنم در آورد و به شکر دیدار بسوخت.
بیت۸: این افسانه ها را رها کن ( حقیقت در دیدار و حال خوش است) که شب نخوابیدیم و شمع هم بیهوده سوخت.دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح
آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri...
ما را در سایت آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 4sahafianf بازدید : 199 تاريخ : چهارشنبه 11 ارديبهشت 1398 ساعت: 21:47