آن یار کز او خانه ما جای پری بود/سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود(216)

ساخت وبلاگ

معشوق من که از حضورش خانه‌ام جای فرشتگان و سرشار آرامش بود، تمامی وجودش چون فرشته زلال و نورانی بود.

2-دلم به بوی حضورش شوق حضور در شهر داشت، اما بیچاره دل نمی‌دانست که او عزم سفری بی‌بازگشت کرده است.

3-آری تنها پرده راز از عشقم به این فرشته برداشته نشد بلکه شیوه روزگار از ابتدا همین پرده‌دری بوده است.

4-معشوقم که پیوسته پیش چشم جسم و جانم هست چون ماه زیباست، افزون بر آنکه با هنر و ادبش صاحب نظر نیز هست.

5-ستاره نامبارکی او را از من گرفت چه می‌توان کرد این است پادشاهی(طنز و تحکم: بدبختی) چرخش و زمانه قمری!!(دور قمری: دور آخر کواکب سیاره، چه دور هر کوکبی را هفت هزار سال دانند هزار سال به خودی خود صاحب عمل باشد و شش هزار سال به مشارکت شش کوکب دیگر و آدم پدر ما مردمان، در اول دور قمری به ظهور آمد-ناظم الاطباء-)

6-دل عاشقم بپذیر! که تو درویشی بیش نیستی و معشوق پادشاه کشور زیبایی است!

7-آری لحظه‌های خوشی و سرشاری همان بود که در حضور دوست گذشت و جز آن، سراسر بی‌خبری و بی‌ثمری بود.(نسخه دانشگاه پرینستون: ز سر رفت)

8-چه خوش بودم در لب آب با عطر گلها به ویژه گل وحشی نسرین، ولی افسوس که این حضور سرشار که چون گنج قارون شناور است در زیر زمین، از پیشم عبور کرد.(خانلری:سبزه ولیکن)

9-عندلیب عاشق خودت را بکش از این حسادت و رشک که با صبا در وقت سحر با یارت عشق‌بازی می‌کرد.

10-آری هر گنج خوشبختی و سعادت که خداوند به حافظ داده است از برکت حضور در دعای شبانه و ورد مخصوص سحرگاهی است.(خانلری:درس سحری)

دکتر مهدی صحافیان

آرامش و پرواز روح

+ نوشته شده در شنبه ۱۴۰۳/۰۴/۰۲ ساعت ۱۰:۲۴ ق.ظ توسط مهدی صحافیان  | 

آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri...
ما را در سایت آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sahafianf بازدید : 9 تاريخ : دوشنبه 4 تير 1403 ساعت: 16:23