ادامه دریافتهای دفتر سوم مثنوی 33 تبسم شیرین و رمز آمیز پیامبر (ص)به اسیران 2

ساخت وبلاگ

آنچنان شادند در ذل و تلف
همچو ما در وقت اقبال و شرف
اسیران با خود می گفتند قبلا که پیامبر از ما شکست می خورد هم همین گونه شاد بود.

آن یکی گفت ار چنان است آن ندید
چون بخندید او که ما را بسته دید
چرت رحمت همه جهان ها و هستی ها به اسارت ما می خندد؟!

گرچه نشنید آن موکل آن سخن
رفت در گوشی که آن بد من لدن

بوی پیراهان یوسف را ندید
آنکه حافظ بود و یعقوبش کشید 4529

تعحب و اعتراض اسیران را نگهبانان نشنیدند اما جان پیامبر شنید.
مثل بوی پیراهن یوسف که کسی که می آورد حس نمی کرد اما جان یعقوب از فاصله دور می یافت.

مر شما را وقت ذرات الست
دیده ام پا بسته و منکوس و پست 4543

من نمی کردم غزا از بهر آن
تا ظفر یابم، فرو گیرم جهان
جنگ پیامبر متفاوت است او برای هدایت دیگران می جنگد.

کین جهان جیفه است و مردار و رخیص
بر چنین مردار، چون باشم حریص؟
من چگونه به دنبال جهان خاکی مرده باشم؟!
زآن همی کردم صفوف جنگ چاک
تا رهانم مر شما را از هلاک

زآن همی برم گلویی چند تا
زآن گلوها عالمی یابد رها 45 55

جنگ پیامبر و کشتن او برای مهربانی به جان انسانی است.
نگاه پیامبر گونه و آسمانی به جنگ:عده ای از بین می روند اما جهانی رها می شوند.
@arameshsahafian

+ نوشته شده در  چهارشنبه هشتم شهریور ۱۳۹۶ساعت ۹:۵ ق.ظ  توسط مهدی صحافیان  | 
آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri...
ما را در سایت آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri دنبال می کنید

برچسب : ادامه,دریافتهای,دفتر,مثنوی,تبسم,شیرین,آمیز,پیامبر,اسیران, نویسنده : 4sahafianf بازدید : 224 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1396 ساعت: 1:53